محل تبلیغات شما

باران نم‌نم می‌بارید و قطره‌های باران بعد از برخورد به شیشه پنجره شکل‌های زیبایی را خلق می‌کردند.به‌وضوح بوی باران حس می‌شد و احساس خوبی سراسر وجودم را گرفته بود.

بی‌اختیار لب پنجره رفتم خواستم نفس عمیقی بکشم که ناگهان به خودم آمدم و یادم افتاد که باید بیشتر احتیاط کنم.

کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران

کارگاه آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران روز دوشنبه

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60 روزهای شنبه

باران ,پنجره ,آمدم ,یادم ,ناگهان ,بکشم ,ناگهان به ,که ناگهان ,به خودم ,خودم آمدم ,و یادم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

eluneric جالبترین geandpostwittsubf دامین ألسَّلاَمُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ المَعصُومِه بِنتِ مُوسَی بنِ جَعفَر (ع) تالار گفتگو برای تبادل افکار و تجربیات مراقبین فرسایش مغز(دمانس) حجت فاتح قابلیتهای جدید نرم افزار حسابداری مهران فروردین اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها فرزین چت | بارباراچت | گلبو | گلبوچت اصلی | فرزین چت اصلی | گلبوچت | ایاز چت | چت روم فارسی فرزین چت| farzinchat.ir